نادر ختایی متولد اهواز مدتهاست
که زیر سایه یک کلاهشاپوی سفید رنگ به سر میبرد. اگر بخواهیم نادر
را در چند کلمه بگنجانیم باید گفت؛ مربی خوش مشرب، طنزپرداز جدی و
برنامهساز خوش فکر. کار و دل مشغولی اصلی او آموزش بوده و هست؛ چه آن موقع
که در کار جنگ و جبهه بود و چه حالا که در کار طنز و طنزپردازی و تولیدات
رادیو و تلویزیونی است. نادر ختایی همیشه با بزرگان عالم طنز و طنزپردازی
پریده و اتفاقات ماندگاری را در این عالم رقم زده است؛ از راهاندازی محفل
ادبی «در حلقه رندان»
گرفته تا بیشمار برنامه طنز رادیویی که باعث و بانیاش بوده است. از
عجایب روزگار این است که حضرت استاد با تمام تجارب و سابقه کاری مفید و
مفصلش هنوز هیچ مجلدی از آثارش به جا نگذاشته است.
نواهنگی زیبا از شعر خوانی طنز «نادر ختایی» با مطلع «تو تومور جون منی»(تولید اختصاصی بانک صوتی تبیان)(تو تومور جون منی، سرطان خون منی؛ تو آمبوری خونمی، تا همیشه توو جونمی؛ جواب سی تیم تویی، تست بیوبسیم تویی؛
دکی جونم توو استرس، بیا به داد من برس؛ که پاستور و کخ منی، علم تناسخ منی؛ که ویل دورانت من تویی، اسپکتورانت من تویی؛ پیروکسیکام من شدی، دیوید بکام من شدی؛ سامبوتامول من بیا، رو دوش و کول من بیا؛ آموکسی سی سیلین من، آمیبتری تیرین من؛ فدای هجو و هزل تو، کشته نزل و بزل تو؛ فدای هجو و هزلاتم، کشته نزل و بزلاتم؛ میریزه از لبات غزل، واست میشم حسن کچل)(1:51)